خانه
احادیث
احادیث از چهارده معصوم«علیهم السلام»
امام موسی کاظم «عليه السلام»
سخنانى كوتاه از امام كاظم عليه السّلام كه در همين زمينه ها (پند و حكمت و غيره) روايت شده است




سخنانى كوتاه از امام كاظم عليه السّلام كه در همين زمينه ها (پند و حكمت و غيره) روايت شده است
1- آن كس كه در باره خدا انديشه می كند سزاست كه خداوند را در روزى، كند كار نشمارد و در قضاء الهى خدا را متهم نكند.
2- مردى گفت: از امام كاظم عليه السّلام در مورد يقين پرسيدم. امام عليه السّلام فرمود: بر خدا توكل كند و فرمانبردار خدا باشد و به قضاء و خواسته الهى راضى باشد و [كار خويش را] به خدا بسپارد.
3- عبد اللَّه بن يحيى گفت: در دعايى به امام كاظم عليه السّلام نوشتم: «سپاس خداى را به نهايت علم او». امام عليه السّلام [در جواب] نوشت: نبايد بگويى: «به نهايت علم او»؛ چرا كه براى علم خداوند نهايتى نيست، ولى بگو: به نهايت خشنودى او
4- مردى از امام كاظم عليه السّلام در باره [معنى] جواد پرسيد. امام عليه السّلام فرمود: سخن تو دو صورت دارد. اگر در باره آفريدگان می پرسى، به درستى كه جواد و بخشنده كسى است كه آنچه خداوند بر او واجب نموده را اداء كند و تنگ نظر كسى است كه از اداء آنچه خداوند بر او واجب نموده مضايقه كند و اگر مقصود تو آفريدگار است، او اگر عطا كند جواد و بخشنده است و اگر مضايقه كند [نيز] جواد و بخشنده است؛ زيرا او اگر به تو عطا كند، آنچه را كه براى تو نيست عطا نموده و اگر مضايقه كند، آنچه را كه براى تو نيست مضايقه نموده است.
5- امام كاظم عليه السّلام به يكى از شيعيان خويش فرمود: اى فلانى! از خدا پروا دار و حق را بگو هر چند هلاكت تو در آن باشد كه بی گمان نجات تو در آن است. اى فلان! از خدا، پروا دار و باطل را ترك كن هر چند نجات تو در آن باشد كه بی گمان هلاكت تو در آن است.
6- وكيل امام كاظم عليه السّلام به او گفت: به خدا سوگند كه بر شما خيانت نكردم. امام عليه السّلام فرمود: خيانت ورزى تو در دارايی ام و تلف كردن آن [بدون سوء نيت] براى من يكسان است و حال آن كه خيانت ورزيدن بدترين آن دو براى توست.
7- بپرهيز از اينكه در راه طاعت خدا از دارايى خويش مضايقه كنى كه دو برابرش را در نافرمانى خدا خرج كنى.
8- مؤمن همانند دو كفه ترازوست. هر آنچه ايمانش فزونى يابد بلايش نيز بيشتر شود.
9- امام كاظم عليه السّلام بر سر قبرى حضور يافت و فرمود: به راستى، چيزى كه پايانش اين باشد سزاست كه از ابتدايش مورد بی علاقگى قرار گيرد و چيزى كه ابتدايش اين است سزاست كه از پايانش بيمناك باشند.
10- هر كه در باره [ذات] خدا سخن گويد تباه شود و هر كه جوياى رياست باشد تباه شود و هر كه خود بزرگ بينى در او رخنه كند تباه گردد.
11- دستاورد دنيا و دين [آخرت]، دشوار شده است. امّا دستاورد دنيا؛ بر چيزى از آن دست دراز نكنى جز آن كه تبهكارى را يابى كه در دست درازى بر آن، بر تو پيشى گرفته است و امّا دستاورد دين؛ يارانى را نيابى كه تو را در آن كمك كنند.
13- خوش همسايگى [تنها] خوددارى از آزار رسانى [به همسايه] نيست بلكه خوش همسايگى صبر بر آزار [از جانب همسايه نيز] است.
14- احترام بين خويش و برادرت را از ميان مبر و اندكى از آن را باقى گذار؛ چرا كه از ميان رفتن احترام در واقع از ميان رفتن حياست.
15- امام كاظم عليه السّلام به يكى از فرزندانش فرمود: پسر عزيزم، مبادا خداوند تو را در گناهى كه از آن نهى فرموده ات، ببيند و مبادا تو را در عبادتى كه تو را به آن فرمان داده نيابد و بر تو باد كه تلاش كنى و خويشتن را از كوتاهى در عبادت و فرمانبردارى خداوند بر كنار ندارى؛ چرا كه خداوند آن گونه كه حقّ عبادت اوست، عبادت نمی شود. و از شوخى دورى گزين؛ زيرا آن، روشنى ايمانت را بزدايد و از جوانمردى تو بكاهد و از بی قرارى و بی حالى دورى گزين؛ زيرا آن دو، تو را از نصيب دنيا و آخرت، باز دارند.
16- آن هنگام كه ستم بر حقّ چيره آمد و بيشتر شد براى هيچ كس جايز نباشد كه به كسى نيك گمان باشد تا آن زمان كه به نيكى او آگاهى يابد.
18- تلاش كنيد كه وقت شما چهار ساعت باشد: ساعتى براى مناجات با خدا، ساعتى براى كار زندگى، ساعتى براى معاشرت با برادران و اشخاص مورد اعتماد كه شما را از عيبهايتان آگاه نمايند و از دل با شما خالص و يك رو باشند و ساعتى كه در آن براى لذتهاى غير حرام خويش خلوت كنيد و با اين ساعت، براى سه ساعت ديگر نيرو می يابيد. به خود تلقين تنگدستى و عمر دراز ننماييد؛ چرا كه هر كس تنگدستى را به خود تلقين كند بخيل گردد و هر كس به خود عمر دراز را تلقين كند زياده خواه شود. براى خويشتن سهمى از دنيا قرار دهيد، به آن مقدار به خويشتن بدهيد كه حلال خواهد و جوانمردى را از بين نبرد و زياده روى در آن نباشد و با اين سهم از دنيا، براى كارهاى دينى يارى جوييد؛ زيرا روايت شده است كه «از ما نيست هر كه دنيايش را براى دينش رها سازد يا دينش را براى دنيايش رها نمايد».
19- دين خدا را بشناسيد و عميقنگرى كنيد كه دينشناسى كليد بينش و كمال عبادت است و راه رسيدن به جايگاههاى بلند و مراتب ستبر و با عظمت در دين و دنياست و برترى دينشناس بر عبادت پيشه همانند برترى خورشيد بر ستارگان است و هر كس دينش را نشناسد خدا از هيچ كردار او خرسند نباشد.
20- امام كاظم عليه السّلام به على بن يقطين فرمود: كفاره خدمتگزارى به سلطان احسان به برادران است.
21- هر آنگاه كه مردم گناهان تازه اى پديد آورند كه پيش از اين، آن را انجام نمی دادند خداوند گرفتاریهاى تازه اى بر ايشان پديد آورد كه آن را حساب نمی كردند.
22- آن هنگام كه پيشوا دادگر باشد [از جانب خدا] اجر برد و بر تو باد كه او را سپاس گزارى و آن هنگام كه بيدادگر باشد بار گناه را برد و بر تو باد كه صبر پيشه كنى.
23- ابو حنيفه گفت: در دوران ابى عبد اللَّه، صادق عليه السّلام، به حج رفتم.
پس چون به مدينه رسيدم. به خانه ايشان وارد شدم و در دالان به انتظار اجازه ورود امام عليه السّلام نشستم كه ناگهان كودكى نوپا خارج شد،
گفتم: اى پسر! شخص غريبى كه وارد شهرتان شده كجا قضاى حاجت می كند؟
گفت: آرام گير. آنگاه بر ديوار تكيه داده، نشست، سپس فرمود، از كناره نهرها و جاى افتادن ميوه ها [از درخت] و سايهگاه هاى مسجدها و از ميانه راه دورى گزين و پشت ديوار مخفى شو و لباست را بالا بزن و رو به قبله و پشت به قبله نباش و هر جا خواستى قضاى حاجت كن. آنچه از كودك شنيدم مرا به شگفت واداشت. به او گفتم: نامت چيست؟ گفت: من موسى بن جعفر بن محمّد بن علىّ بن حسين بن علىّ بن ابى طالب هستم. به او گفتم: گناه از چه كسى باشد؟ گفت: بی گمان گناهان از سه صورت خارج نيست: يا از خداست- و [بی شك] از او نيست- پس پروردگار را نشايد كه بنده را بر آنچه مرتكب نشده عذاب نمايد و يا از خدا و بنده [با هم] است- و [بی شك] اين گونه نيست- پس شريك توانمند را شايسته نيست كه بر شريك ضعيف ستم روا دارد و يا از بنده است- و بی شك از اوست- پس اگر خداوند ببخشد به لطف و بخشندگى خويش، بخشوده است و چون به او كيفر دهد به سبب گناه و جرم بنده است. ابو حنيفه گفت: بدون ملاقات با ابى عبد اللَّه بازگشتم و به واسطه آنچه شنيدم بی نياز شدم.
24- ابو احمد خراسانى به امام كاظم عليه السّلام عرض كرد: كفر پيشينتر است يا شرك؟
امام عليه السّلام فرمود: تو را چه به آن. مرا پيمانى با تو نيست [و قرار نيست] كه با مردم در باره اعتقادات سخن گويى. عرض كردم: هشام بن حكم به من گفت كه از شما بپرسم.
امام عليه السّلام فرمود: به او بگوى، كفر پيشين تر است. نخستين كسى كه كفر ورزيد ابليس بود «سر باز زد و كبر ورزيد و از كافران شد». [بقره (2)، آيه 34] و كفر چيز واحدى است و شرك يك چيز را ثابت می كند و همراه آن چيز ديگرى را شريك قرار می دهد.
25- امام كاظم عليه السّلام دو مرد را ديد كه به همديگر دشنام می دهند. پس فرمود:
شروع كننده، ستمگرتر است و بار گناه خويش و بار گناه دوستش را تا آن زمان كه مظلوم تجاوز نكند، بر دوش می كشد.
26- روز واپسين ندا دهنده اى ندا سر دهد: هان! هر كس كه بر عهده خدا پاداشى دارد بپا خيزد، پس كسى بپا نخيزد جز آن كس كه بخشوده است و [مشكلات مردم را] اصلاح نموده است و پاداش او بر عهده خداست.
27- سخاوتمند نيك رفتار در حفاظت و حمايت خداست، او را وانگذارد تا به بهشت وارد كند و خداوند پيامبرى را برنيانگيخت جز آن كه سخاوت پيشه بود و همواره پدرم مرا به سخاوت و نيك رفتارى سفارش می فرمود تا اينكه درگذشت.
28- سندىّ بن شاهك- كه هارون الرشيد كه او را براى زندانى كردن امام موسى عليه السّلام گمارده بود- گفت: چون هنگام مرگ او رسيد به ايشان گفتم: اجازه دهيد كه من شما را كفن كنم [يعنى هزينه كفن و دفن بر عهده من باشد]. امام عليه السّلام فرمود: ما خاندانى هستيم كه اولين حج ما و مهر زنانمان و كفنهايمان از پاكترين دارايى ماست.
29- امام كاظم عليه السّلام به فضل بن يونس فرمود: خير را برسان و خير بگو و امّعة نباش.
عرض كردم: امّعة چيست؟ فرمود: نگو «من با مردم هستم» و «من يكى از مردمم».
همانا رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله، فرمود: اى مردم! به راستى فقط دو راه آشكار وجود دارد، راه خير و راه شرّ، پس نبايستى راه شرّ در نزد شما از راه خير محبوبتر باشد.
33- شگفت زده شدن نادان از خردورز بيش از شگفت زده شدن خردورز از نادان است.
34- مصيبت براى شكيبا يكى است و براى بی قرار دوتاست.
35- سختى ستم را كسى بفهمد كه بر عليه او [به ستم] حكم شده است.
تحف العقول-ترجمه حسن زاده، صفحه 735 الی صفحه 755