جهت دریافت حدیث هفته برروی اشتراک خبرنامه کلیک کنید.
قضاوت امام اميرالمؤمنين، علي (علیه السلام)
مردي در زمان حكومت عمر، نزد او آمد و گفت: من زني گرفتهام، با اينكه بيش از شش ماه از ازدواجمان نگذشته است بچّهاي سالم آورده، معلوم مي شود اين بچّه از من نيست و مولود از زناست. عمر هم گفت: بله؛ درست است و اين بچّه از زناست. دستور داد زن را ببرند و بر او حدّ زنا جاري كنند! بيچاره زن كه از پاكي خود مطمئن بود، سخت پريشان حال گشت و بين راه كه او را ميبردند با حلاّل مشكلات، اميرالمؤمنين (علیه السلام) مواجه شد. دادش درآمد كه: الأمان يا أباالحسن! به دادم برس كه بي گناهم. امام (علیه السلام) وقتي از جريان مطّلع شد دستور داد زن را برگردانند و پيش عمر آمد و فرمود: چرا حكم ناروا كردهاي؟! گفت: آقا؛ بچّهي ششماهه كه شرعي نيست! فرمود: چرا؛ شرعي است. اين آيه را در قرآن خواندهاي كه:
{ ... حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً ... } ؛[1]
«دوران بارداري و شيرخوارگي كودك، سي ماه است. »
گفت: بله؛ خواندهام، فرمود: اين آيه را هم كه خواندهاي:
{ وَ الْوالِداتُ يُرْضِعْنَ أوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كامِلَيْنِ ... } ؛[2]
«مادرها دو سال كامل، فرزندان خود را شير ميدهند.»
گفت: بله؛ اين را هم ميدانم. امام (علیه السلام) فرمود: طبق آيهي اوّل، مجموع دوران بارداري و شيرخوارگي سي ماه است و طبق آيهي دوّم، مدّت شيرخوارگي دوسال؛ يعني بيست و چهار ماه است. وقتي بيست و چهار از سي كم شود باقي ميماند شش ماه. پس معلوم ميشود از نظر قرآن كريم، كمترين مدّت بارداري، شش ماه است و بچّهي ششماهه از نظر قرآن، بچّهي شرعي است.[3]
اگر علي نبود ...
عمر به جهل و ناداني خود پي بُرد و شايد از آن مواردي باشد كه گفته است: لَوْلا عَلِيٌّ لَهَلَكَ عُمَرُ؛ «اگر علي نبود، عمر هلاك شده بود.»
از اين قبيل جريانات، زياد است و نشانگر اين است كه اگر قرآن به دست بشر عادي بيفتد، سبب ضلالت و گمراهي ميگردد. شما ملاحظه ميفرماييد مسألهي وضو كه از مسائل مبتلا بِهْ شبانهروزي مسلمانان است، چگونه مورد اختلاف شيعه و سنّي قرار گرفته است. اين بدين جهت است كه نخواستند معني قرآن را از امام معصوم بگيرند و به تبعيّت از عمر گفتند: حسبنا كتاب الله؛ كتاب خدا در دست ما هست و ما در فهم آن نياز به كسي نداريم.
با اينكه آيهي وضو در اختيار همه هست كه ميفرمايد:
{ يا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إذا قُمْتُمْ إلَي الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أيْدِيَكُمْ إلَي الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أرْجُلَكُمْ إلَي الْكَعْبَيْنِ ... } ؛[4]
«اي كساني كه ايمان آوردهايد؛ وقتي خواستيد به نماز بايستيد، صورت و دستهاي خود را تا مرفق* بشوييد و سر و پاها را تا مَفْصل[يا برآمدگي پشت پا] مسح كنيد. »
با اين همه، ميبينيم چگونه در اين مسأله به اختلاف افتادهاند. اگر درِ خانهي امام معصوم ـ كه به حكم خود قرآن، مبيّن قرآن است ـ ميرفتند و معنا و مقصود آيه را از كيفيّت و كميّت «غَسْل» و «مَسْح» مي پرسيدند به بلاي بزرگ تفرقه و اختلاف نمي افتادند.
أللّهُمَّ الْعَنْ أوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلي ذلِكَ
[1]ـ سورهي احقاف، آيهي 15 .
[2]ـ سورهي بقره، آيهي 233 .
[3]ـ تفسير الميزان، جلد 18 ، صفحهي 224 .
[4]ـ سورهي مائده، آيهي 6 .
* مِرْفَق: آرنج .
صفیرهدایت شماره 07 ؛ سلسله مباحث معارفی حضرت آیت الله سید محمد ضیاءآبادی