جهت دریافت حدیث هفته برروی اشتراک خبرنامه کلیک کنید.
بسم الله الرحمن الرحیم
سوره بقره آیه 183{ يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلىَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون }
{ اى كسانى كه ايمان آورده ايد روزه بر شما واجب شده همانطور كه بر اقوام قبل از شما واجب شده بود و اين دستور براى آن است كه پاك و پرهيزكار شويد}
تجلّی تقوا در ماه خدا
همه نیازمند موعظه اند ؛ نقل شده است كه رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به يكي از اصحاب به نام ابن مسعود مي فرمود : براي من قرآن بخوان. ابن مسعود با تعجّب مي گفت: يا رسول الله من براي شما قرآن بخوانم؟! قلب مبارك شما مهبط وحي و فرودگاه قرآن است، ما همه از شما قرآن را آموختهايم. مي فرمود: آري درست است ولي من دوست دارم قرآن را از زبان ديگري بشنوم. در شنيدن اثري است كه در دانستن نيست. او قرآن مي خواند و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)گوش مي داد و اشك مي ريخت و عملاً نشان مي داد كه در شنيدن مواعظ از زبان ديگران اثري هست كه در دانستن همان مطالب ، آن اثر نيست.
بنابراين نبايد كسي بگويد من همه چيز مي دانم و ديگر نيازي به نشستن در پاي منابر و مواعظ ندارم. خير، چنين نيست بلكه شنيدن تلاوت آيات قرآن و شنيدن مواعظ از زبان ديگران از عوامل مؤثّر در زدودن تيرگي از دلها و جلا دادن به آيينهي قلبهاست منتهي بايد توجّه داشت كه آيينهي قلب از شدّت تراكم گناهان مسخ نشده باشد و از قابليّت انعكاس نور در خود نيفتاده باشد، چون آيينه تا صاف و خالي از تيرگي است، صورت ما را خوب نشان مي دهد. گاهي تيره مي شود ولي تيرگي اش سطحي است و با كشيدن يك دستمال تميز مي شود و گاهي تيرگي روي آن متراكم مي گردد و با آب و صابون بايد شسته شود و گاه احتياج به چاقوي تيزي پيدا مي كنيم كه جرم روي آن را بتراشيم و بعضاً شدّت جرم و تيرگي به جايي مي رسد كه مانند يك قطعه سنگ سياه مي شود و چارهاي جز اين نمي ماند كه بايد به دستگاه ذوب برده شود تا ذوبش كنند و شايد از نو شيشهاش بسازند.
قلب انسان نيز چنين حالي دارد البتّه منظور ، اين قلب گوشتي نيست كه مربوط به كار پزشكان است و آن را جرّاحي مي كنند، بلكه منظور از قلب همان روح و جان انسان است كه بر حسب فطرت و سرشت اوّليه كه خدايش خلق كرده است صاف و پاك است ، ولي بر اثر برخورد با مظاهر شهوت و غضب از رهگذر چشم و گوش و دست و پا و زبان آلودگي به خود مي گيرد و تيره و تاريك مي گردد منتهي اين تيرگي در ابتدا سطحي است و با يك دستمال استغفار و گفتن «استغفرالله رَبّي و اَتوبُ اِليه»پاك مي شود ولي وقتي اين تيرگي بر اثر تكرار گناه و بي پروايي در معصيت و غفلت از خدا تراكم پيدا كرد و هفته ها و ماهها و سال ها گذشت و اين آدم غفلت زده يك دستمال استغفار بر آيينهي قلبش نكشيد اين چنين قلبي احتياج به يك چاقوي تيز دارد كه اين جرمها و تيرگي هاي متراكم را بتراشد و لذا خدا مقدّر مي كند كه بيماري ها و رنجها و مصيبتها و داغ مرگ عزيزان و فقر و تهي دستي و ورشكستگي و...دل اين آدم را بسوزاند و فشار به مغزش بياورد و يا به هنگام مردن دچار سختي جان دادن بشود تا شايد از اين آلودگيها پاك شود. اين به منزلهي همان چاقويي است كه روي آيينهي جرم گرفته شده كشيده ميشود تا پاكش كند.
در ضمن حديثي كه از طريق اهل بيت(علیهم السلام) نقل شده مي خوانيم كه خداوند در يكي از كتابهاي آسماني پيشين فرموده است:
(اَهْلِ مَعْصِيَتِي لا اؤيسهم مِنْ رَحْمَتِي اِنْ تابُوا فَاِنّا اَحْبيبِهِم وَ اِن مَرَضُوا فَاِنّا طَبيبِهِمْ اَداويهِمْ بِالْمَحَنِّ وَ الْمَصائِبِ لا طَهِّرَهُم مِنَ الذُّنُوبِ وَ الْمَعايِبِ)؛ بحارالانوار،جلد77،صفحهي42.
من معصيت كاران از بندگانم را از رحمتم مأيوسشان نمي كنم، اگر توبه كنند من دوستدارشان می شوم و اگر مريض شوند من طبيبشان مي شوم و آنها را با بلاها و مصيبتها مداواشان مي كنم براي اينكه از آلودگي ها پاكشان سازم. ادامه ........
مشکل کجاست عبادت یا اطاعت؟
حسرت شديد انسان از غفلت خود ؛ هر كسي در مراحل گذشتهي عمرش اندكي بينديشد، خواهد ديد در هر مرحلهاي از عمرش به چيزي دل داده و به آن عشق ورزيده است و بعد كه به مرحلهي بالاتر رسيده به آن عشق و معشوقش خنديده است. طفل شيرخوار براي پستان مادر بي قراريها مي كند و خواب از چشمان خود و مادر مي ربايد، امّا بعد از مدّتي كه گذشت و طعم غذاهاي لذيذ را چشيد، ديگر از پستان مادر اعراض مي كند.
اگر به يك بچّهي 5 ساله بگوييد بيا پستان بِمِك، خندهاش مي گيرد كه من و پستان مكيدن!! مي فهمد آن چيزي كه چند سال عاشقش بوده يك چيز موقّتي بوده است و شايستگي آن را نداشته كه معشوق هميشگي اش باشد و او در فراقش بگريد. از اينرو به دنبال معشوق ديگري مي گردد. مدّتي براي اسباب بازي بچّهي همسايه گريه مي كند بعد به كيف و كفش و كلاه عشق مي ورزد، با نگاه حسرت به كت و شلوار همبازيها نگاه مي كند و ناراحت مي شود. كم كم جوانتر مي شود همهي اينها را رها مي كند و به دنبال خط و خال و چشم و ابروي پري چهرگان مي رود و وصال زنان و دختران را براي خودش عالي ترين هدف مي پندارد؛ ولي كم كم مي فهمد كه اشتباه كرده و اينها هم جان تشنهاش را سيراب نكردهاند و عاقبت به فكر پول و مال و ثروت و جاه ميافتد و مطمئن مي شود كه آخرين سرمايهي سعادت در جهان رياست است و مقام و منصب كه جمعيّتها دنبال آدم بيفتند و شعار زنده باد و مرده باد بگويند. از اينرو براي رسيدن به اين موقعيّت، شب و روز مي دود و خودش را به آب و آتش مي زند و روز روشن را در چشم خودش و ديگران تيره و تار مي سازد و آنقدر مي دود و مي دود كه ناگهان تندباد اَجل مي وزد و طومار عمرش را در هم مي پيچد.
به فرمودهي قرآن:
{كَلاّ إذا دُكَّتِ اْلاَرْضُ دَكًّا دَكًّا * وَ جاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفّاً صَفّاً * وَ جِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإنْسانُ وَ أنَّي لَهُ الذِّكْري * يَقُولُ يا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَياتِي}؛[سورهي فجر،آيات21تا24.]
نه چنان نيست كه آنها مي پندارند، آن هنگام كه زمين سخت در هم كوبيده شود و فرمان پروردگارت صادر شود و فرشتگان صف در صف بايستند و جهنّم در صحنه حاضر شود[آري] آن روز انسان متذكّر مي شود و به خود مي آيد امّا اين تذكّر آن روز ديگر براي او چه سودي خواهد داشت؟ مي گويد: اي كاش! براي زندگي ام چيزي از پيش فرستاده بودم.
يعني آن روز مي فهمد كه زندگي در دنيا اصلاً زندگي نبوده است،60سال و 70 سال در خواب بوده و زندگي تازه شروع شده است و لذا مي گويد: اي كاش! براي زندگيام چيزي از قبل فرستاده بودم.
{وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلي يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلاً}؛[سورهي فرقان،آيهي27.]
[و به خاطر آور] روزي [را كه] انسانِ ستم بر خود كرده [و سرمايهي عمر از دست داده و محروم از سعادت ابدي به آنجا آمده است و از شدّت حسرت و پشيماني] هر دو دست خود را به دندان مي گزد و مي گويد: اي كاش! دنبال رسول خدا رفته بودم و امروز به اين چنين بدبختي نيفتاده بودم.
انسان گاهي از ندامت و پشيماني لبش را مي گزد و گاهي انگشت و يا پشت دستش را مي گزد ولي شدّت حسرت در روز قيامت تا چه حدّي مي رسد كه آدم بدبخت گنهكار هر دو دست خود را به دندان مي گزد و مي گويد: اي كاش! پيروي از رسول خدا كرده بودم.
اينك قرآن كريم با قاطعيّت تمام مي گويد:
{وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إلاّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ}؛[سورهي عنكبوت،آيهي64.]
اين زندگي دنيا چيزي جز سرگرمي و بازي نيست و زندگي واقعي در سراي آخرت است. اي كاش! اين مردم غفلتزده به خود مي آمدند و از اين حقيقت آگاه مي شدند. ادامه......
پانزدهم ماه مبارک رمضان ؛ ویژه نامه ولادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)
مجموعه از مطالب در خصوص حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) شامل : سخنان ، فضائل ، سیره عملی ، و......
خداوند مستکبرین را دوست ندارد ، ابن شهر آشوب در مناقب و ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه و دیگران به سند خود روایت کرده اند که امام حسن بن علی (علیه السلام) بر جمعی از فقرا ( و در نقل ابن ابی الحدید و ابن قشیری (صبیان) {یعنی کودکان} به جای فقرا ذکر شده} ) عبور کرد که روی زمین نشسته و تکه هایی نانی در پیش روی خود گذارده و می خورند ، و چون آن حضرت را دیدند تعارف کرده گفتند : ای پسر دختر رسول خدا بفرما ! به صبحانه ! امام حسن (علیه السلام) پیاده شد و این آیه را خواند : (اِنَّ اللهَ لا يُحِبُّ المُسْتَكْبِرينَ) براستی که خدا مستکبران را دوست نمی دارد! و سپس شروع کرد به خوردن غذای آنان و چون سیر شدند امام (علیه السلام) آنها را به میهمانی خود دعوت کرد و از آنها پذیرایی و اطعام کرده و جامه نیز بر تن آنها پوشانید ، و چون فراغت یافت فرمود : (با همه اینها فضیلت و برتری از آنهاست ، زیرا آنها به غیر از آنچه ما را بدان پذیرایی و اطعام کردند چیزی دیگری نداشتند ، ولی ما بیش از آنچه دادیم باز هم داریم !) بحارالانوار جلد 43 صفحه 352 و ملحقات احقاق الحق جلد 11 صفحه 114 ، زندگانی امام حسن مجتبی (علیه السلام) (سید هاشم رسولی محلاتی) صفحه 329
شرم دارم خودم بخورم و به دیگران نخورانم ، ابن کثیر از علمای اهل سنّت در البدایة و النهایة روایت کرده که امام حسن (علیه السلام) غلام سیاهی را دید که گِرده ی نانی پیش خود نهاده و خودش لقمه ای از آن می خورد و لقمه ی دیگری را به سگی که آنجا بود می دهد.امام حسن (علیه السلام) که آن منظره را دید بدو فرمود : انگیزه ی تو در این کار چیست؟ پاسخ داد : من از او شرم دارم که خود بخورم و به او نخورانم! امام (علیه السلام) بدو فرمود : از جای خود برنخیز تا من بیایم ! سپس به نزد مولای آن غلام رفت و او را با آن باغی که در آن زندگی می کرد از وی خریداری کرد ، آنگاه آن غلام را آزاد کرده و آن باغ را نیز به او بخشید! البدایة و النهایة (چاپ مصر) جلد 8 صفحه 38 ، زندگانی امام حسن مجتبی (علیه السلام) (سید هاشم رسولی محلاتی) صفحه 335
هرگاه فقر بر تو روی آورد شکایتش را نزد من آور !!! مردی خدمت امام حسن (ع) شرفیاب شد و عرض کرد که ای فرزند امیرالمومنین (ع) تو را قسم می دهم به حق آن خداوندی که نعمت بسیار به شما کرامت فرموده به فریاد من برس و مرا از دشمن نجات بده ، دشمنی که حرمت پیران را نگه ندارد و به کودکان و نوجوانان رحم نکند.امام (ع) در آن حال تکیه فرموده بود از جا برخاست و نشست فرمود : بگو دشمن تو کیست تا از او دادخواهی کنم ؟ گفت دشمن من فقر و پریشانی است.امام چند لحظه سر به زیر افکند ، سپس سر برداشت و خادم خویش را طلب نمود و فرمود آنچه مال و ثروت نزد تو موجود است حاضر کن . او پنج هزار درهم حاضر ساخت . فرمود : اینها را به این مرد بده و بعد او را قسم داد که هرگاه این دشمن بر تو رو آورد شکایتش را نزد من بیاور تا دفع شرش بنمایم. منتهی الآمال (حاج شیخ عباس قمی ره ) جلد 1 صفحه 268
سخنرانی های مرحوم شهید حاج شیخ احمد کافی (ره) در رابطه با ماه مبارک رمضان
حضرت موسی (ع) : پروردگارا ! پاداش کسی که به خاطر رضای تو در روزهای طولانی روزه می گیرد چیست ؟ خداوند : ای موسی ! بهشتم برای اوست ، روز قیامت در هر کدام از مسیرهای وحشتناک امانی از برای اوست و او را از آتش جهنّم آزاد میکنم. ترجمه فضائل الاشهر الثلاثة { از تالیفات شیخ صدوق (ره) } صفحه 91
رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله، چون روزه اش را مي گشود ، مي گفت : خدايا براى تو روزه داشتيم، و با رزق تو افطار كرديم، پس آن را از ما بپذير.تشنگى از ما بر طرف شد، و رگها رطوبت يافت، و اجر و ثواب به جاى ماند. من لایحضرالفقیه جلد 2 صفحه 435
امام صادق (ع) : روزه گرفتن تنها جلوگیری از خوردن و آشامیدن نیست . مریم مادر عیسی (ع) گفت : (( من نذر کرده ام که برای خدای رحمان روزه باشم )) یعنی جز به ستایش خدای رحمان ، دهان خود را باز نکنم . اگر روزه گرفتید ، زبان خود را حفظ کنید . چشم خود را از نگاه کردن به چیزهای حرام ببندید ، نزاع مکنید ، حسادت نکنید ، رسول خدا (ص) : شنید که یکی از بانوانش با دهان روزه خادم خود را فحش می دهد ، رسول الله (ص) فرمود : تا برایش خوراکی حاضر کنند و بعد به آن خانم گفت : میل کنید . خانم گفت : من روزه هستم ، رسول خدا (ص) به او گفت : (( چگونه روزه ای هستی که خادم خود را دشنام می دهی ؟ روزه گرفتن تنها جلوگیری از خوردن آب و غذا نیست )) امام صادق (ع) فرمود : هرگاه روزه گرفتی و دهان خود را از نوشیدنی و خوردنی بستی ، باید گوش و چشم تو نیز از حرام و ناشایست بسته شود ، بحث و جدل مکن ، خادمت را با نیش زبان آزار مده ( خادمت را با ناسزا اذیت مکن ) ، آرامش و وقاری که ویژه روزه داری است را از دست مده . مبادا روزی که روزه هستی اعمالت با روزهای قبل که روزه نیستی یکسان باشد. گزیده کافی جلد 3 صفحه 135
رسول خدا (ص) فرمود : شخص روزه دار ، همه وقت در حال عبادت است ، و اگرچه در بستر خود خوابیده باشد ، تا هر زمان که مسلمانی را غیبت نکند. من لایحضرالفقیه جلد 2 صفحه 388
به مناسبت ماه مبارک رمضان و به عنوان عیدانه به محبین آقا امیرالمومنین مولا علی (علیه السلام) ، متن کتاب امام علی (علیه السلام ) حقیقت ایمان ، فضیلت پنهان ؛ از تألیفات حضرت آیت الله سید محمد ضیاء آبادی را از لینک زیر مطالعه بفرمایید :
دانلود نسخه pdf کتاب امام علی (علیه السلام) حقیقت ایمان فضیلت پنهان
مجموعه احادیث و آیات درباره روزه
رسول خدا (ص) فرمود : روزه آرزوهای نامشروع نَفس را که منشاء تمام مفاسد است را می میراند ، و نیروی شهوت را فرو می نشاند ، و آن را کنترل میکند. بحارالانوار جلد 93 صفحه 254