جهت دریافت حدیث هفته برروی اشتراک خبرنامه کلیک کنید.
حضرت امام صادق (علیه السلام) به عقبه كه راوي حديث است فرمود:
(لا يَقْبَلُ اللهُ مِنَ الْعِبَادِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إلاّ هَذَا الْأمْرَ الَّذِي أنْتُمْ عَلَيْهِ)؛
«روز قيامت جز همين مذهبي كه شما داريد قبول نخواهند كرد».
ايمان به خدا و نبوّت و امامت داريد و دوستدار علي و آل علي هستيد. همين را به عنوان مذهب حق و راه نجات مي پذيرند. غير اين را نمي پذيرند. بعد فرمود:
(وَ مَا بَيْنَ أحَدِكُمْ وَ بَيْنَ أنْ يَرَي مَا تَقَرُّ بِهِ عَيْنُهُ إلاّ أنْ تَبْلُغَ نَفْسُهُ إلَي هَذِهِ ثُمَّ أهوي بِيَدِهِ إلَي الْوَرِيدِ)؛
«بين شما و بين صحنهاي كه ديدن آن سبب روشنايي چشمتان خواهد شد فاصلهاي نيست جز اينكه جانتان به اينجا برسد[اشاره به حلق خود كرد]».
يعني به محض رسيدن جان به گلو، با صحنهي شادي آفرين مواجه خواهيد شد. امام (علیه السلام) اين جمله را گفت و سكوت كرد. راوي مي گويد: من با خود گفتم: آيا انسان مؤمن دم جان دادن چه ميبيند كه شادمان مي شود؟ ولي هيبت امام مانع از اين شد كه بپرسم. مُعَلّي كنار من نشسته بود آهسته با دست خود فشاري به بازوي من داد كه از آقا بپرس چه مي بيند؟! من گفتم: آقا بفرماييد چه ميبيند؟ باز امام (علیه السلام) فرمود: مي بيند. تا ده بار پرسيدم و در هر بار امام (علیه السلام) مي فرمود: مي بيند.
آخرين بار من گريهام گرفت و گفتم:يابن رسولالله! من مي خواهم دينم را از شما بگيرم. بفرماييد انسان مؤمن در حال احتضار چه مي بيند؟ فرمود: به خدا قسم وقتي جان به گلو رسيد، رسول خدا و عليّ مرتضي (علیهِما السلام) را مي بيند(اي خدا كي شود آن لحظه را ببينم كه سرم به آستانشان، چشمم به جمالشان جان مي دهم). بعد فرمود:
(يَدْخُلانِ جَمِيعاً عَلَي الْمُؤْمِنِ فَيَجْلِسُ رَسُولُ اللهِ
عِنْدَ رَأْسِهِ وَ عَلِيٌّعِنْدَ رِجْلَيْهِ)؛
«رسول خدا و امير مؤمنان (علیهِما السلام) كنار محتضر حاضر مي شوند. رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
بالاي سر او و امير مؤمنان (علیه السلام) كنار پاي او مي نشينند».
آنگاه رسول خدا خطاب به محتضر مي فرمايد:
(يَا وَلِيَّ اللهِ أبْشِرْ أنَا رَسُولُ اللهِ)؛
«اي دوست خدا! بشارت كه من رسول خدا هستم».
من براي تو بهترم از آنچه كه در دنيا گذاشته و آمدهاي!(البتّه اين مشاهداتي است كه شخص محتضر با چشم برزخي ابدان[1] برزخي آن بزرگواران را مشاهده مي كند)سپس رسول خدا
(صلی الله علیه و آله و سلم) برمي خيزد و اميرالمؤمنين (علیه السلام) بالاي سر محتضر مي نشيند و مي گويد:
(يَا وَلِيَّ اللهِ أبْشِرْ أنَا عَلِيُّبْنُأبِيطَالِبٍ الَّذِي كُنْتَ تُحِبُّهُ أمَا لَأنْفَعَنَّكَ)؛[2]
«اي دوست خدا! بشارت كه من عليّ بن ابيطالبم. من همان علي هستم كه در دنيا دوستم داشتي. اينك وقت آن رسيده كه من نافع به حالت باشم».
بعد امام صادق (علیه السلام) فرمود: اين جريان در قرآن آمده است. راوي گفت: در كجاي قرآن؟! فرمود: در سورهي يونس آنجا كه مي فرمايد:
{ الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ*لَهُمُ الْبُشْري فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ لا تَبْدِيلَ لِكَلِماتِ اللهِ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}
اَللّهُمَّ عَجّلْ فَرَجَ مَوْلانا صاحِبِ الْزَّمانِ وَ اَظْهِرْ بِهِ دينَكَ وَاَحْيِ بِهِ سُنَّةَ نَبيّكْ وَاجْعَلْنا مِنْ اَعوانِهِ وَ اَنْصارِهِ وَ مِنَ الْمُنْتَظِرينَ لِظُهُورِهِ؛
[1]ـ ابدان: بدنها.
[2]ـ كافي،جلد3،صفحات128و129.
برگرفته از تفسیر سوره یونس از تألیفات حضرت آیت الله سید محمد ضیاء آبادی صفحه 437 الی 438