جهت دریافت حدیث هفته برروی اشتراک خبرنامه کلیک کنید.
پاسخ پرمعناي امام صادق (علیه السلام) به منصور عباسي
حضرت امام صادق (علیه السلام) چون خورشيد مي درخشيد و دلها را مجذوب خود مي ساخت. منصور عباسي از اين جريان سخت به خود مي پيچيد و مي گفت:
(هذا الشَّجَي الْمُعْتَرضُ فِي حُلُوقِ الْخُلَفاء الَّذِي لا يَجُوزُ نَفْيُهُ وَ لا يَحِلُّ قَتْلُهُ)؛[1]
«اين جعفربن محمد، استخواني است كه در راه گلوي خلفا گير كرده است! نه مي شود نفيش كرد [و از شهري به شهر ديگر تبعيدش نمود؛زيرا هر جا برود، همان جاذبه را خواهد داشت] و نه مجوّزي براي قتلش در افكار عمومي مردم ميشود ايجاد كرد».
از اين رو تقلاّ و تلاش مي كرد كه امام (علیه السلام) را از طريقي به دستگاه حكومتش نزديك كند، تا هم مشروعيّت حكومتش را در نظر مردم به اثبات برساند و هم شخصيّت معنوي امام (علیه السلام) را لكّه دار سازد و از محبوبيّت آن حضرت در ميان مردم بكاهد و لذا نامهاي خدمت امام فرستاد كه:
(لِمَ لا تَغْشانا كَما يَغْشانا سائِرُ النّاسِ)؛
«شما چرا به ما نزديك نمي شويد و نزد ما نمي آييد؛ آن گونه كه ساير مردم [نزديك] مي شوند و ميآيند»؟
امام (علیه السلام) در جواب مرقوم فرمود:
(لَيسَ لَنا ما نَخافُكَ مِنْ اَجْلِهِ وَ لا عِندَكَ مِنَ الآخِرَةِ ما نَرْجُوكَ لَهُ)؛
«نه ما از متاع دنيا چيزي داريم كه به خاطر آن از تو بترسيم و براي نگهداري آن به تو نزديك شويم و نه در پيش تو از آخرت چيزي هست كه به خاطر تحصيل آن نزد تو بياييم»!
(وَ لا اَنْتَ فِي نِعْمَة فَنُهَنِّئَكَ وَ لا تَراها نَقْمَة فَنُعَزِّيكَ بِها فما نَصْنَعُ عِنْدَكَ)؛
«و نه تو را در نعمتي مي بينيم كه براي تبريك و تهنيت پيش تو بياييم و نه تو خود را در بلا و مصيبتي مي بيني كه به خاطر آن تو را تعزيت و تسليت بگوييم؛ بنابراين نزد تو بياييم كه چه بكنيم»؟
منصور بار ديگر نوشت:
(تَصْحَبُنا لِتَنْصَحَنا)؛
آري! شما به ما نيازي نداريد ولي ما به شما نيازمنديم.بياييد با ما مصاحبت كنيد تا نصيحتمان نماييد.شيطان صفتان گاهي از راه تقدّس مآبي آدمي را فريب مي دهند و شخصيّتهاي معنوي را لكّه دار مي سازند:آقا! بحمدالله شما عالمي نافذالكلام و ملاذالانام* هستيد و مردم از شما مي پذيرند،اگر شما در فلان مؤسّسه و سازمان دخالت كنيد و بگوييد و بنويسيد،دين را ياري كردهايد و جمعيّتها را از ضلالت و گمراهي نجات دادهايد و...
امام صادق (علیه السلام) هم كه سخنشناس و آدم شناس است در جواب او يك جملهي كوتاه امّا بسيار پر معنا مرقوم فرمود:
(مَنْ اَرادَ الدُّنيا لا يَنْصَحُكَ وَ مَنْ اَرادَ الآخِرَڑَ لا يَصْحَبُكَ)؛
«كسي كه طالب دنيا باشد تو را نصيحت نمي كند و كسي كه طالب آخرت باشد، با تو مصاحبت نمي كند»!
دنياداران، دوست دارند تو هميشه بر مسند قدرت و مكنت تكيه زده باشي تا آنها هم در حَول و حَوْش تو به نوا برسند.اگر نصيحت كنند و تو را به زهد و بي رغبتي به دنيا ترغيب كنند، خودشان از كامروايي محروم مي شوند. امّا آخرت طلبان هم كه مصاحبت با تو را مضرّ به حالشان مي دانند، هرگز به تو نزديك نمي شوند.
آري، سخن،در عين كوتاهي چه شكوه و جلالي دارد!تكان در دل ميافكند و هر خواب رفتهاي را بيدار ميسازد.
(مَنْ اَرادَ الدُّنيا لا يَنْصَحُكَ وَ مَن اَرادَ الآخِرَةَ لا يَصْحَبُكَ)؛
عكسالعمل منصور عباسي!
منصور وقتي آن جواب كوبنده را از نامهي امام به دست آورد،در حيرت فرو رفت و با خود و نزديكانش گفت:
(وَ اللهِ لَقَدْ مَيِّزَ عِنْدِي مَنازِلَ النّاسِ)؛
«به خدا قسم معيار و ميزان خوبي براي شناختن مردم به دستم داده است»!
(مَن يُرِيدُ الدُّنيا مِمَّنْ يُرِيدُ الآخِرَةَ)؛
دنياطلبان را از آخرت طلبان جدا كرده و به من فهمانده است كه آنها كه دَور و بَرِ من مي چرخند، براي شخص من نيست، براي دنياي من است!
(وَ اِنَّهُ مِمَّنْ يُرِيدُ الآخِرَةَ لاَ الدُّنيا)؛[2]
«و خوب نشان داده كه او مرد آخرت است؛ نه مرد دنيا»!
آري، منصور كه فهميد از هيچ راهي نمي تواند امام (علیه السلام) را خاضع در پيش خود سازد،تصميم گرفت آن مشعل فروزان هدايت را ـ از طريق مسموم كردن ـ خاموش گرداند و چنين هم كرد.
محرومين از شفاعت
راوي مي گويد، در ساعات آخر عمر شريفش به عيادتش رفتم.ديدم امام (علیه السلام) آن قدر لاغر شده كه گويي تنها سر در بدن شريفش باقي مانده.گريان شدم.فرمود:چرا گريه مي كني؟ گفتم: مولاي من! شما را در اين حال مي بينم متأثّرم.فرمود:تقدير خدا دربارهي بندهي مؤمنش خير است.اگر مالك مابين مشرق و مغرب شود؛ خير است و اگر بدنش قطعه ـ قطعه هم بشود، باز براي او خير است.
دستور داد همهي بستگانش را كنار بسترش جمع كردند.در آخرين لحظات عمر شريفش نگاهي به چهرهي همه افكند و فرمود:
(اِنَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلوةِ)؛[3]
«به يقين، شفاعت ما نمي رسد به كسي كه نماز را سبك بشمارد»!!
توجّه داريد كه نفرمود، تارك الصّلوة و بي نماز مشمول شفاعت نمي شود، بلكه فرمود، نمازخواني كه نماز را سبك بشمارد!مثلاً گاهي بخواند و گاهي نخواند يا از اوّل وقت تأخير بياندازد و رعايت احترام و ادب به هنگام اداي نماز را ننمايد، از شفاعت ما محروم مي گردد.
صلهي ارحام امام صادق (علیه السلام) به هنگام احتضار
آنگاه اسم چند نفر از بستگانش را برد و فرمود: فلان مبلغ پول به فلان شخص و فلان مبلغ به فلان آدم بدهيد و...يكي از حُضّار گفت: آقا! آن كسي كه با كارد به شما حمله كرد و مي خواست شما را بكشد، دستور مي دهيد به او پول بدهند؟!فرمود: آيا مي خواهي من از كساني نباشم كه خدا فرموده:
{وَ الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أمَرَ اللهُ بِهِ أنْ يُوصَلَ...}؛[4]
«پيوندهايي را كه خدا به برقرار داشتن آن فرمان داده است، برقرار مي دارند...».[5]
يعني اين كار من «صلهي ارحام» است و خدا دستور صلهي ارحام داده است...!
اللّهمّ صلّ علي محمّد و آل محمّد و عجّلْ لوليّك الفرج و اجعلنا من المنتظرين لظهوره و اجعل خاتمڑ امرنا خيراً؛
و السّلام عليكم و رحمة الله و بركاته
[1]ـ بحارالانوار،جلد47،صفحهي167.
* ملاذالانام: پناهگاه مردم.
[2]ـ بحارالانوار،جلد47،صفحهي184.
[3]ـ بحارالانوار ، جلد 47 صفحهي2.
[4]ـ سورهي رعد،آيهي21.
[5]ـ بحارالانوار،جلد47،صفحهي2.
برگرفته از تفسیر سوره رعد از تألیفات حضرت آیت الله سید محمد ضیاء آبادی صفحه 286 الی 290