جهت دریافت حدیث هفته برروی اشتراک خبرنامه کلیک کنید.
اين ايّام انتساب به حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) دارد .چند جمله از مواعظشان عرض مي كنم.فرموده اند:
ويژگي هاي شيعهي جعفري
(اِنَّما شيعَة جعفر مَنْ عَفَّ بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ وَ اشْتَدَّ جهادُهُ وَعَمِلَ لِخالِقِهِ وَرَجا ثَوابَهُ وَخافَ عِقابَهُ فَاِذا رَأَيتَ اولئِك فَاولئِكَ شيعَة جَعفر)؛[1]
«شيعهي جعفر كسي است كه هم شكمش را از حرام خواري نگه دارد و هم دامنش را حفظ كند. در انجام وظايف ديني اش كوشا باشد ؛ با اطاعت امر خالقش به ثواب او اميدوار و از عقابش خائف باشد ، هرگاه اين چنين افرادي را ديدي اينان شيعهي جعفرند» .
توبهي واقعي،ترك معصيت،جبران با طاعت
از شرح كافي مرحوم علاّمه مجلسي(رض) نقل شده كه ضمن بيان معاني توبه از يكي از اكابر يعني بزرگان علما نقل كرده كه فرمودهاند: جلا دادن آينه تنها به اين نيست كه مثلاً نَفَسي كه به آن مي دميدي و تيرهاش مي كردي ديگر ندمي يا دود سياهي كه به آن مي رساندي و سياهش مي كردي، ديگر نرساني. اين كافي نيست.
بلكه بايد آن تيرگي يا سياهي را كه بر اثر نَفَس دميدن يا دود رساندن روي صفحهي آينه افتاده است، پاكش كني و صفحهي آينه را صيقل بدهي . شما آينهي قلبتان نيز وقتي كهگناه مي كنيد دود مي گيرد و سياه مي شود. تنها ترك گناه كافي نيست كه صفحهي قلب پاك بشود، بلكه بايد علاوه بر ترك گناه، صفحهي دل صيقل داده شود؛ يعني بايد با انجام حَسَنه و كار نيكي كه ضّد آن گناه است، تيرگي آن از صفحهي دل زايل گردد. چون هر گناهي ضدّي از عبادات و هر سيّئهاي ضدّي از حسنات دارد كه با انجام آن حسنه تيرگي آن سيّئه زايل مي شود .
از باب مثل شما با گوش دادن به آواز نامرضّي خدا گناه كرده و صفحهي آينهي دل را تيره و تار ساختهايد . حالا مي خواهيد آن تيرگي را از صفحهي دل بزداييد. تنها خودداري از استماع غنا كافي نيست بلكه بايد از طريق استماع آيات قرآن و مواعظ و نصايح بزرگان آن تيرگي حاصل شدهي از طريق استماع غنا را برطرف سازيد يا با نگاه به نامحرم ظلمت در قلب خويش ايجاد كردهايد. حال طريق رفع آن ظلمت تنها خودداري از نگاه مجّدد نيست بلكه علاوهي بر آن بايد از طريق مطالعهي قرآن و نگاه به چهرهي بندگان صالح خدا و نگاه به صورت والدين از روي محبّت و شفقت، تطهير آن قذارت روحي تحقّق يابد .
يعني نگاه به صورت والدين از روي محبّت ، توليد نوري در صفحهي جان مي كند كه ظلمت آن نگاه به نامحرم را از بين مي برد؛ البتّه پس از پيدا شدن حالت ندامت و پشيماني از ارتكاب گناه . همچنين اگر فرضاً از كسي غيبت كردهايد، تنها تصميم بر اين كه ديگر نميكنم كافي نيست؛ بلكه بايد در غياب او از خوبي ها و صفات نيكش بگوييد و ميان مردم او را مورد تجليل و تكريم قرار بدهيد و اگر مالي از او به ستم بردهايد، علاوه بر اينكه مالش را به او مي پردازيد از مال خودتان نيز صدقاتي داده و ثواب آن را به اواهدا بنماييد تا نور اين عبادت ظلمت آن معصيت را از بين ببرد .
چون ضمان مالي، حسابي جداگانه از عصيان روحي دارد و خلاصه گناه، ايجاد ظلمت در روح ميكند و عبادت، توليد نور مي نمايد و تنها عامل رفع ظلمتِ معصيت ، تابش نور عبادت و اطاعت است و در حقيقت توبهي واقعي مركّب از دو جزء است ، اولاً ترك معصيت و ثانياً جبران با طاعت .
در آيهي شريفه مي خوانيم:
{فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أصْلَحَ فَإنَّ اللهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ...}؛[2]
«كسي كه بعد از ظلم خود [كه ارتكاب گناه است ]توبه كند و در مقام اصلاح و جبران بر آيد، خداوند توبهاش را ميپذيرد».
تاب يعني: از ارتكاب مجدد آن گناه بپرهيزد و اصلح يعني: با انجام عبادات آن مَنقصت*واردهي بر روح را جبران نمايد .
بغض منصور،خليفهي عباسي نسبت به امام صادق (علیه السلام)
منصور عباسي راجع به حضرت امام صادق (علیه السلام) مي گفت :
(هذاالشَّجَي الْمُعتَرِضُ في حُلوقِ الخُلَفا الَّذِي لا يَجوُز نَفيه و َلا يَحِّلُ قَتْلُه)؛[3]
«اين [امام صادق(علیه السلام) ] مثل استخوان گير كردهي در گلوست كه نه مي شود از حلق پايينش داد و نه مي شود از دهان بيرون آورد» .
او نيز نه تحملّش براي من ممكن است و نه كشتنش آسان و بالاخره با دسايس شيطاني، امام (علیه السلام) را مسموم كرد و پس از شهادت آنحضرت به فكر افتاد كاري كند كه جانشين امام (علیه السلام) در ميان مردم نباشد تا مزاحمي از آل علي (علیه السلام) نداشته باشد .
به فرماندار مدينه محمّد بن سليمان نوشت: تحقيق كن و ببين حضرت جعفر بن محمّد (علیه السلام) چه كسي را وصيّ خود قرار داده است ؟ او را به قتل برسان . او پس از چندي در جواب نامه نوشت كه حضرت جعفر (علیه السلام) پنج نفر را وصيّ خود قرار داده است .اوّل خود جناب خليفه ! دوّم من فرماندار مدينه ! سوّم پسرش موسي ، چهارم پسر ديگرش عبدالله ، پنجم همسرش حميده .
منصور از كيفيّت اين وصيّت در تعجّب و حيرت فرو رفت كه چه كند؛ اينها را كه نمي شود كشت ! معلوم شد كه امام (علیه السلام) با اين وصيّت نقشهي خائنانهي او را نقش بر آب كرده و درعين حال وصيّ خود را كه امام موسي بن جعفر كاظم (علیه السلام) است؛ مشخّص فرمودهاند و اهل بصيرت پي بردند كه منصور و محمّد بن سليمان به طور مسلّم منظور امام نبودهاند؛ حميده، همسرشان نيز زن است و عبدالله فرزندشان را هم مي دانستند كه صلاحيّت امامت ندارد. مطمئن شدند كه امام پس از آنحضرت، امام موسي بن جعفر كاظم (علیه السلام) است.
يكي از روزهاي پر غوغاي مدينه روزي بود كه جنازهي امام صادق (علیه السلام) روي دوش مردم بلند شد و به سمت بقيع رفت . گويندهاي در آن ميان با نالهاي جان سوز ميگفت:
( اَتَدْرُونَ ماذا يَحْمِلُونَ أِليَ الثَّري)؛
اي مردم! هيچ مي دانيد چه پيكر پاكي را مي بريد در دل خاك بگذاريد ؟ امّا روز عاشورا صدا زدند اسبها را نعل تازه بزنيد تا ...
(صَلَّي اللهُ عَلَيْكَ يا مَوْلينا يا اَبا عَبْدِالله الْحُسَيْنِ صَلَّي اللهُ عَلَيْكَ وَعَلَي الْاَرواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِناءِكَ)؛
والسّلام عليكم و رحمة الله و بركاته
[1]ـ بحارالانوار ، جلد68، صفحهي 187.
[2]ـ سورهي مائده،آيهي39.
*منقصت:كمي،كاستي.
{3}ـ بحارالانوار ، جلد 47،صفحهي 167.
برگرفته از تفسیر سوره توبه جلد دوم از تألیفات حضرت آیت الله سید محمد ضیاء آبادی صفحه 441 الی 444