gototopgototop
ورود به سایت



خانه احادیث احادیث از چهارده معصوم«علیهم السلام» امام جعفر صادق «عليه السلام» يقين به ولايت،راز قبولي اعمال نزد خداوند متعال(فرمایش امام صادق (علیه السلام) )

يقين به ولايت،راز قبولي اعمال نزد خداوند متعال(فرمایش امام صادق (علیه السلام) )

میانگین امتیار کاربران: / 2
ضعیفعالی 

يقين به ولايت،راز قبولي اعمال نزد خداوند متعال(فرمایش امام صادق (علیه السلام) )


مردي خدمت حضرت امام صادق (علیه السلام) آمد و گفت: آقا؛ اين فرقه‌اي كه در مذهب، مخالف ما هستند و شما را هم به امامت قبول ندارند مسلمانان خيلي خوبي هستند، نماز خوب مي ‌خوانند، روزه‌ي خوب مي ‌گيرند، در رفتار و گفتارشان صادق و امين هستند، در عباداتشان خضوع و خشوع دارند و از ما بهتر عبادت مي‌ كنند؛ حال، آيا اينها بهره‌اي از عباداتشان نمي ‌برند؟


امام (علیه السلام) قصّه‌اي براي او نقل كردند و فرمودند: در بني‌اسرائيل خانواده‌اي بودند كه روششان اين بود كه هرگاه مشكلي برايشان پيش مي‌ آمد و حاجتي داشتند چهل شبانه ‌روز عبادت مي‌ كردند و رياضت مي‌ كشيدند! سپس دعا مي ‌كردند و دعايشان مستجاب مي ‌شد. يكي از آنها حاجتي برايش پيش آمد و چهل شبانه ‌روز به رياضت مشغول شد و عبادت‌هاي خيلي مفصّلي انجام داد و بعد دعا كرد، امّا دعايش اجابت نشد.


خدمت حضرت عيسي (علیه السلام) آمد و گفت: آقا؛ مطلب اين است و شما از خدا بخواه كه دعاي ما را اجابت كند. در روايت است كه: حضرت عيسي تحصيل طهارت كرد و به نماز ايستاد و براي او دعا كرد. از جانب خدا به ايشان وحي شد كه اين شخص از غير آن دري كه من گفته‌ام بسوي من مي‌آيد و من قبولش نمي‌ كنم! آن دري كه من معيّن كرده‌ام و از آن در بايد رو به من بياورد، درِ نبوّت توست و او درباره‌ي نبوّت تو در حال شك و ترديد است و تا زماني كه چنين است، اگر آنقدر عبادت كند كه گردنش قطع شود و بدنش متلاشي گردد از او قبول نمي ‌كنم تا اينكه اذعان به نبوّت تو بنمايد. حضرت عيسي (علیه السلام) رو به او كرد و فرمود: درباره‌ي نبوّت من شك داري؟! او سر به پايين افكند و گفت: بله، يا روح الله؛ شك داشتم ولي حالا كه از سرّ ضمير من خبردار شدي، توبه كردم و به نبوّت تو اقرار نمودم.

 از خدا بخواه كه توبه‌ام را بپذيرد و مرا به خودش راه دهد. سپس امام صادق (علیه السلام) فرمود:


(وَ كَذلِكَ نَحْنُ أهْلَ الْبَيْتِ)؛ «ما خاندان پيامبر نيز چنين هستيم».


(لا يَقْبَلُ اللهُ عَمَلَ عَبْدٍ وَ هُوَ يَشُكُّ فِينا)؛
«كسي كه درباره‌ي ما شكّ و ترديد داشته باشد خدا عملش را نمي ‌پذيرد».


چنانچه عرض شد دوستي‌ شان وقتي صحيح است كه با تبرّي از دشمنانشان توأم باشد،اگرنه ادّعاي كذب است.


عمق ارادت به امام صادق (علیه السلام)

 
حال، اميدواريم ما را بپذيرند، چون اين احساس را در قلب خود داريم كه تولّيشان با تبرّي از دشمنانشان توأم است و آن بزرگواران را نيز به صفت احسان و كرم شناخته‌ايم و در زيارتشان مي ‌گوييم:(عادَتُكُمُ اْلاِحْسانُ وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ).


مردي همسايه‌ي امام صادق (علیه السلام) بود و خيلي مقروض شد و چاره‌اي نديد جز اينكه خانه‌اش را بفروشد. مشتري كه پيدا شد گفت: قيمت خانه‌ام 10 هزار دينار است. مشتري گفت: خانه‌ي شما را قيمت كرده‌ايم 4 هزار دينار بيش نمي‌ارزد؛ چرا مي‌گويي10هزار دينار؟! گفت: راست مي‌گويي، خانه‌ي من 4 هزار دينار مي‌ارزد، ولي مزيّتي دارد كه به خاطر آن مزيّت آن را ده هزار دينار مي‌فروشم و آن، اين كه همسايه‌ي من امام صادق (علیه السلام) است!


اين خبر به امام صادق (علیه السلام) رسيد، از ابراز اين محبّت خيلي خوشحال شدند و او را احضار كردند و فرمودند: چرا خانه‌ات را مي ‌خواهي بفروشي؟ گفت: مقروض شده‌ام و چاره‌اي ندارم، وگرنه به هيچ قيمتي دست از جوار شما برنمي ‌داشتم. فرمود: من خودم خانه‌ي شما را مي‌ خرم. پس از اين كه امام خانه را به ده هزار دينار خريد، فرمود: اين پول را به مصرف قرضت برسان؛ خانه را هم به تو بخشيدم. كسي كه براي همسايگي با من، ارزشي بيش از ارزش خانه‌اش قائل است چنين همسايه‌اي را نمي‌ شود از دست داد! در بهشت هم با من همسايه خواهي بود.


اين چه شرف بزرگي است و ما بحمد الله اين شرف را داريم كه سر به آستان اقدس امام صادق (علیه السلام) نهاده و تن به ولايت او داده‌ايم، ولي شديداً بايد مراقب باشيم كه اين شرف را به سادگي از دست ندهيم و اين متاع گرانبهاي آسماني را به ثَمَنِ بَخْسِ(بهاي اندك) اهواء نفساني نفروشيم و خوب بفهميم كه شرف همسايگي و سرسپردگي به آستان اقدس امام صادق (علیه السلام) به اين سادگي و ارزاني به دست ما نرسيده است كه با يك پُف تقليد از هوسبازان از دست بدهيم. ما به همسايگي با قرآن و امامان نيازمنديم، اگر از آنها جدا شويم دزد زده مي ‌شويم.


عقل بشر عادي همانند آب قليل است كه با ملاقات اندك نجاستي از يك قطره بول يا يك قطره خون نجس مي ‌شود. عقل‌هاي ما افراد بشر عادي نيز در اثر ملاقات با كوچكترين مظهر از مظاهر شهوت و غضب نجس مي‌شود و محصول نجس به بار مي‌آورد. عقل ما آن چنان ضعيف است كه گوشه‌ي اسكناس به آن بخورد نجس مي ‌شود. گَرد ميز رياست بر چهره‌اش بنشيند نجس مي‌شود. يك كفش پاشنه بلند با جوراب نايلون ببيند نجس مي‌شود. آن وقت عقل و فكر نجس هم جز اخلاق و اعمال نجس چيزي تحويل نمي ‌دهد. پس بايد اين آب قليل به آب كر متّصل گردد تا حالت اعتصام خودش را حفظ كند. آن آب كر درياي نبوّت و ولايت است كه اگر اين آب قليل عقل خود را به آن دريا متّصل كنيم از نجس شدن محفوظ مي‌شويم، چنانكه خدا مي ‌فرمايد:


{ ... وَ أنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً * لِنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً... }؛[1]
«ما آب طهور از آسمان نازل كرديم تا زمين‌هاي مرده را زنده كنيم».


آري؛ اگر آب وحي و نبوّت به زمين قلب ما نرسد قلب ما مي‌ ميرد. آفتاب ولاي علي (علیه السلام) اگر به خانه‌ي قلب ما نتابد دلهاي ما روشن نمي‌ شود، منتها رساندن دل به درياي ولايت دشوار است و زحمت دارد، به اين سادگي نمي‌ شود تنها قربان اسمشان رفتن و خاك قبرشان را بوسيدن و در ماتمشان اشك و ناله و آه سر دادن و بر سينه زدن كافي نيست؛ بلكه پا روي هواي نفس نهادن و دندان روي جگر گذاشتن و شهوات را زير پا له كردن و از كجروي در زندگي دست برداشتن لازم است. لذا مي‌بينيم آن قسمت از كارها كه آسان و بي ‌زحمت است محكم مي ‌چسبيم و غوغا مي ‌كنيم، مثلاً مشاهده مي‌كنيم كه كنار قبرشان ميليون‌ها جمعيّت موج مي‌ زنند امّا چند نفر از اينها توانسته‌اند دل از شهوات نجس كننده‌ي نفساني بركَنند و عقل خود را به درياي طهارت ولايتشان متّصل گردانند و امثال مرحوم آخوند ملاّ حسينقلي همداني و مرحوم حاج ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي ـ رضوان الله عليهماـ تحويل بدهند؟ تنها ازدحام جمعيّت در كنار قبرشان كه معيار اتّصال به درياي ولايت نيست، دلمان خوش است كه از ما به عاشقان دلسوخته و كبوتران پرواز كننده‌ي در آسمان ولايت تعبير كنند و به قول معروف هندوانه زير بغلمان بگذارند!


امام صادق (علیه السلام) به وعده‌ي خود وفا كرد
ابوبصير از اصحاب امام صادق (علیه السلام) مي ‌گويد: همسايه‌اي جوان و پولدار داشتم كه از هواداران دستگاه حكومت عبّاسي بود و در شرارت و هرزگي غوغا مي‌ كرد:
إنَّ الشَّبابَ وَ الْفَراغَ وَ الْجِدَة_
                                   مَـفْسَدَةٌ لِـلْمَرْءِ أيُّ مَـفْسَدَة_


«آدم اگر جوان باشد و پولدار، بيكار هم باشد و متّكي به قدرت، معلوم است كه چه فسادي بپا خواهد داشت».


جمعي از اراذل و اوباش اطرافش را گرفته بودند و در خانه‌ي او هر شب اجتماع مي‌ كردند و بساط عيش و عشرت گسترده بود، زنهاي رقّاصه و آوازه ‌خوان مي‌آوردند و شراب و قمار و ... آنچنان عربده مي ‌كشيدند كه به كلّي سلب آسايش از اهالي شده بود و چون قدرت، پشتيبانش بود، كسي جرأت اعتراض نداشت! نصيحتِ هيچ ناصحِ مشفقي را هم نمي‌پذيرفت تا اينكه موسم حجّ رسيد و من عازم حجّ شدم، چون همسايه بود براي خداحافظي و استحلال به خانه‌اش رفتم و براي آخرين بار نصيحتش كردم. ولي برخلاف دفعات قبلي كه گردنكشي مي ‌كرد ديدم اين‌بار اندكي از خود نرمي نشان داد و آهي كشيد و گفت: آقاي ابابصير؛ اي همسايه‌ي محترم!


 (أنَا رَجُلٌ مُبْتَلًي وَ أنْتَ رَجُلٌ مُعافًي)؛


 «من آدمي آلوده و تو مرد موفّقي هستي».


 افرادي دور مرا گرفته‌اند و رهايم نمي‌ كنند؛ چه كنم؟! شما كه به مكّه مي‌ روي و حتماً خدمت حضرت امام صادق (علیه السلام) مي ‌رسي، از ايشان بخواه درباره‌ي من دعا كنند، شايد از اين وضع ننگين نجات پيدا كنم! ديدم قلباً محبّ و دوستدار اهل بيت است، امّا زندگي‌اش آلوده شده است.

 لذا اين حرفش در دلم نشست و گفتارش را مخلصانه يافتم. از خانه‌اش بيرون رفتم و در طول سفر دائم به فكر او بودم. تا اينكه مناسك حجّ را انجام دادم و در مدينه خدمت امام صادق (علیه السلام) رسيدم. ضمن صحبت، حال آن جوان را به حضورشان عرض كردم. فرمود: اكنون كه به كوفه مي ‌روي مردم براي ديدن تو مي‌آيند، آن جوان هم چون همسايه‌ توست مي‌آيد. وقتي خواست برود بگو؛ بنشين، پيامي دارم. خلوت كه شد به او بگو؛ جعفر بن محمّد به تو سلام رساند و گفت: تو از كارهاي زشتت دست بردار، من گذشته‌ات را اصلاح مي ‌كنم و بهشت را براي تو ضامن مي ‌شوم. من هم از خدمت امام بيرون آمدم و به كوفه رفتم. مردم كه به ديدن من مي‌آمدند آن جوان هم آمد، وقتي خواست برود، گفتم: بنشين، پيامي دارم. نشست، مردم كه رفتند به او گفتم: مولاي من حضرت امام صادق‌(علیه السلام) به شما سلام رساند. تا اين را گفتم تكان خورد و مانند كسي كه دهانش از تعجّب بازمانده باشد به من نگاه كرد و گفت: چه فرموديد؟! گفتم: آقا امام صادق(علیه السلام)به شما سلام رساند. ديدم از شنيدن اين حرف دگرگون شد. چهره‌اش برافروخت و اشك در چشمش حلقه زد. با تعجّب و حيرت پرسيد: آقا امام صادق(علیه السلام) به منِ گنهكار سلام رساندند؟! گفتم: بله؛ به خدا قسم، به شما سلام رساند. در واقع باورش نمي ‌شد كه بعد از آن همه زشت ‌كاري‌ها هنوز شرف آدمي در او باقي مانده باشد كه مورد لطف حجّت خدا قرار بگيرد. باورش نمي ‌شد كه در اين عالَم، درِ يك خانه‌اي هم هست كه به روي همه‌ي گنهكاران باز است و صاحب آن خانه دست نوازش بر سر هر تبهكار بيچاره‌اي مي‌كشد. خدا به پيامبر فرموده:


{وَ‌إذا جاءَ‌كَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا فَقُلْ سَلامٌ‌عَلَيْكُمْ كَتَبَ‌ رَبُّكُمْ عَلي‌نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ‌...‌}؛[2]


«وقتي ايمان داران به آيات ما به درِ خانه‌ي تو آمدند، در را به رويشان نبند؛ بگو؛ سلام عليكم [خوش آمديد] خداي شما، رحمت بر شما را بر خودش حتم كرده است».


{ قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أسْرَفُوا عَلي أنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ ... }؛[3]
«بگو؛ اي بندگان گنهكار من؛ از رحمت خدا مأيوس نباشيد كه خدا همه‌ي گناهان شما را مي ‌آمرزد [به شرط اينكه از در وارد شويد] ».


براي بار سوّم پرسيد: تو را به خدا قسم مي ‌دهم بگو آيا امام صادق(علیه السلام) به من سلام رساند؟! گفتم: بله؛ به خدا قسم سلام رساند و مطلب ديگري هم فرمود. گفت:بگو چه فرمود؟ گفتم: فرمود، تو دست از كارهاي زشتت بردار، من گذشته‌ات را اصلاح مي ‌كنم و براي تو ضامن بهشت مي‌ شوم! اين را كه گفتم ديدم گريه‌اش شدّت پيدا كرد، آنچنان كه بدنش مي ‌لرزيد و با صداي بلند مي ‌گريست. ديگر نتوانست بنشيند، برخاست و رفت. چند روزي گذشت، من به كارهاي شخصي خودم مشغول بودم و در فكر او نبودم. روزي كسي را فرستاد كه بيا، كارَت دارم. رفتم و ديدم درِ خانه‌اش نيمه ‌باز است و برهنه پشت در نشسته! از پشت در سلام كرد و گفت: آقاي ابوبصير؛ من به پيامي كه از آقا و مولايم آورده بودي عمل كردم. از كارهاي زشت دست برداشتم و هر چه داشتم از خانه و زندگي‌ام بيرون كردم. آنچه از اموال مردم در دستم بود به صاحبانش دادم و آنچه را هم كه صاحبانشان را نمي‌ شناختم در راه خدا به نيّت آنها انفاق كردم؛ حتّي فرش خانه و لباس تنم را دادم و الآن هيچ چيز ندارم و برهنه پشت در نشسته‌ام.


من از اين جريان بسيار متأثّر شدم، فوراً رفتم و از رفقا پول جمع كردم، لباس و فرش مختصري برايش فراهم نموده و سرمايه‌ي كسبي به او دادم و رفتم. خيلي خوشحال شدم كه بنده‌اي را از ضلالت و گمراهي نجات دادم.
چند روزي گذشت، دوباره كسي را فرستاد كه بيا، من مريضم، از من عيادتي كن. رفتم و ديدم در بستر افتاده و كسي در كنارش نيست! گفتم: آن دغل دوستان كه به خاطر پولت دور و برت مي ‌چرخيدند كجا رفتند و تو را تنها گذاشتند؟! به پرستاري‌اش پرداختم و هر روز حالش رو به وخامت مي ‌رفت تا اينكه روزي كنار بسترش بودم، ديدم به حالت اغما رفت و بيهوش شد و پس از لحظاتي چشم باز كرد و لبخندي به صورتم زد و گفت: (يا أبابصير؛ لَقَدْ وَفي لَنا صاحِبُكَ) ؛ ابوبصير؛ آقا به وعده‌اش وفا كرد.

 چون دم جان دادن به آدم نشان مي ‌دهند كه بهشتي است يا جهنّمي.


{ إنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ ألاّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ }؛[4]


اين را گفت و چشم بر هم نهاد و جان به جان آفرين تسليم كرد. من سخت متأثّر شدم، تجهيزش كردم و دفنش نمودم. يك سال گذشت و مجدّداً عازم حجّ شدم، خدمت امام صادق(علیه السلام) رسيدم، از در كه وارد شدم امام فرمود:


(يا أبابَصِيرٍ؛ إنّا قَدْ وَفَيْنا لِصاحِبِكَ)؛
«أبوبصير؛ ما در مورد آن رفيقت به وعده وفا كرديم».


گفتم: بله مولاي من؛ خودش هم دمِ رفتن گفت كه آقا به وعده‌اش وفا كرد.


أنْتَ يا جَعْفَرُ فَوْقَ الْمَدْحِ وَ الْمَدْحُ عَناء_
                                                   إنَّمَا اْلاَشْـرافُ أرْضٌ وَ لَهُمْ أنْتَ سَماء _
روز 25 ماه شوّال جنازه‌اي روي دست مردم مدينه بلند شد و رستاخيز عظيمي به وجود آمد. دل سوخته‌اي، پاي جنازه مرثيه‌خواني مي ‌كرد:
(أتَدْرُونَ ماذا يَحْمِلُونَ إلَي الثَّري)؛
«مردم ! مي‌دانيد چه كسي را روي دوش مي‌برند كه به خاكش بسپارند»؟


(غَداةَ حَثَي الْحاثُونَ فَوْقَ ضَرِيحِهِ تُراباً وَ أوْلي كانَ فَوْقَ الْمَفارِقِ)؛


«صبحگاهي بود كه روي بدن مطهّر امام صادق(علیه السلام) خاك ريختند و اي كاش اين خاك بر سرِ آدميان ريخته مي‌شد».


عرض مي‌كنيم: اين دوستان باوفا كجا بودند كه به كربلا بيايند و آنجا هم بدني را تشييع كنند؟ امّا آن بدن نه تنها تشييع نشد بلكه:


 اَلْجِسْمُ مِـنْهُ بِكَرْبـَلاءَ مُـضَرَّج_
                                  وَ الرَّأسُ مِنْهُ عَلَي الْقَناةِ يُدار_


بدن آغشته به خونِ پاره ـ پاره‌اش روي زمين كربلا ماند و سر مطهّرش بالاي ني در شهرها گردانده شد.


پروردگارا!
گنـاهان مــا را بيــامرز .
حسن عاقبت به همه‌ي ما كرم بفرما .
به حرمت امام زمان(علیه السلام) ، در فرجش تعجيل بفرما .
توفـيق بهره‌برداري از قـرآن و عترت بـه مـا عنـايت بـفرما .
و السّلام عليكم و رحمة الله و بركاته
 
 


[1]ـ سوره‌ي فرقان، آيات 48 و 49 .
[2]ـ سوره‌ي انعام، آيه‌ي 54.
[3]ـ سوره‌ي زمر، آيه‌ي 53 .
[4]ـ سوره‌ي فصّلت، آيه‌ي 30 .

 

برگرفته از تفسیر سوره توبه جلد اول از تألیفات حضرت آیت الله سید محمد ضیاء آبادی صفحه 205 الی 212

جهت دریافت حدیث هفته برروی اشتراک خبرنامه کلیک کنید.


نام و نام خانوادگی:

پست الکترونیکی:

 عضویت در کانال ارسال حدیث در نرم افزار تلگرام

http://telegram.me/ahadithshia

@ahadithshia

ورود اعضاء

لو گوی ما

لینک به وب سایت احادیث

حاضرین سایت

ما 74 مهمان آنلاین داریم
Joomla Templates and Joomla Extensions by JoomlaVision.Com
تصریح به امامت حضرت علی ابن الحسین (علیهماالسلام)
چهارشنبه, 28 دی 1401
تصریح به امامت حضرت علی ابن الحسین (علیهماالسلام) عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ... ادامه مطلب...
زشتیِ مضاعف گناه منسوبین به اهلبیت (علیهم السلام)
سه شنبه, 02 خرداد 1402
زشتیِ مضاعف گناه منسوبین به اهلبیت (علیهم السلام) شقرانی مردی منسوب به... ادامه مطلب...
روح زیارت ، معرفت و شناخت امام (علیه السلام) است
شنبه, 10 مهر 1400
  روح زیارت ، معرفت و شناخت امام (علیه السلام) است مردی خدمت امام رضا (علیه... ادامه مطلب...
اقتدا به نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) در ساده زیستی
جمعه, 09 مهر 1400
اقتدا به نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) در ساده زیستی ( فَتَأَسَّ بِنَبِيِّكَ... ادامه مطلب...
شگفتي مردم از به امامت رسيدن امام جواد(علیه السلام) در خردسالي
جمعه, 18 تیر 1400
  شگفتي مردم از به امامت رسيدن امام جواد(علیه السلام) در خردسالي جمعي خدمت... ادامه مطلب...
موعظه‌ي امام جواد (علیه السلام) به رعايت حفظ باطن
جمعه, 18 تیر 1400
  موعظه‌ي امام جواد (علیه السلام) به رعايت حفظ باطن   ايّام منسوب به... ادامه مطلب...
علت دفن شبانه حضرت زهرا (سلام الله علیها)
سه شنبه, 23 دی 1399
  علل الشرائع عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْأَسَدِيِّ... ادامه مطلب...
نامگذاری حضرت محسن (علیه السلام) توسط پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
سه شنبه, 23 دی 1399
 الكافي الْعِدَّةُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْقَاسِمِ عَنْ... ادامه مطلب...
فرمایشات امیرالمومنین (علیه السلام) بعد از خاکسپاری حضرت زهرا (سلام الله علیها)
سه شنبه, 23 دی 1399
 الكافي أَحْمَدُ بْنُ مِهْرَانَ رَحِمَهُ اللَّهُ رَفَعَهُ وَ أَحْمَدُ... ادامه مطلب...
دو رکن از دست رفته مولا امیرالمومنین (علیه السلام)
سه شنبه, 23 دی 1399
 أمالي الصدوق ابْنُ الْمُتَوَكِّلِ عَنْ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ عَنِ... ادامه مطلب...
حضرت زهرا (سلام الله علیها)اولین کسی که در میان اهل بیت(علیهم السلام) به رسول خدا (صلی الله علیه و آله)ملحق شد
سه شنبه, 23 دی 1399
  الأمالي للشيخ الطوسي الْمُفِيدُ عَنِ الصَّدُوقِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ... ادامه مطلب...
اطاعت از اهلبیت (علیهم السلام) موجب {نظم شریعت و ملّت} و {امامت اهل بیت (علیهم السلام} جلوگیر از تفرقه
جمعه, 18 آذر 1401
  وَإطَاعَتَنَا (در نسخه ی دیگر : وطَاعَتَنَا ) نِظَاماً لِلْمِلَّةِ، وَ... ادامه مطلب...
اُنس حضرت فاطمه علیها السلام با مادر ، پیش از تولّد
یکشنبه, 27 اسفند 1396
  اُنس حضرت فاطمه علیها السلام با مادر ، پیش از تولّد 1-خديجه رضى اللّه... ادامه مطلب...
باب 66 (کتاب شریف عيون أخبار الرضا عليه السلام ) ثواب زيارت امام علىّ بن موسى الرّضا- عليهما السّلام-
شنبه, 28 بهمن -2
    باب 66 (کتاب شریف عيون أخبار الرضا عليه السلام ) ثواب زيارت امام علىّ... ادامه مطلب...
ولایت جز با برائت جستن از دشمنان پذیرفته نیست
دوشنبه, 11 بهمن 1400
ولایت جز با برائت جستن از دشمنان پذیرفته نیست الباب فیما نذکره من قول النبی... ادامه مطلب...
دو ركن امامت را فراموش نكنيم
شنبه, 15 آبان 1400
دو ركن امامت را فراموش نكنيم حال،آنچه كه بر ما مؤكّداً لازم است، محكم ساختن... ادامه مطلب...
معناى فرموده پيغمبر «صلی الله علیه و آله » «من كنت مولاه فعلى مولاه»
شنبه, 09 مرداد 1400
باب 29- معناى فرموده پيغمبر «صلی الله علیه و آله » «من كنت مولاه فعلى... ادامه مطلب...
نیازم مُبرم بشر به امام معصوم از جانب خداوند متعال
شنبه, 02 مرداد 1400
سبب بروز این همه نابسامانی پختن يك آبگوشت چقدر دقّت مي ‌خواهد اگر نمكش... ادامه مطلب...
چون محبّ علی (علیه السلام) باشی علی (علیه السلام) هم محبّ توست
شنبه, 02 مرداد 1400
چون محبّ علی (علیه السلام) باشی علی (علیه السلام) هم محبّ توست   اين قصّه را... ادامه مطلب...
بشارت اميدآفرين اميرالمؤمنين (علیه السلام)
شنبه, 02 مرداد 1400
بشارت اميدآفرين اميرالمؤمنين (علیه السلام) او بشارتي داده است و اميدواريم ما... ادامه مطلب...
امام اميرالمؤمنين (علیه السلام) در مقام معرّفي خود...
شنبه, 02 مرداد 1400
امام اميرالمؤمنين (علیه السلام) در مقام معرّفي خود... چند جمله‌اي هم از خود... ادامه مطلب...
قضاوت حيرت‌انگيز مولاي متّقيان حضرت علي (علیه السلام)
شنبه, 02 مرداد 1400
قضاوت حيرت‌انگيز مولاي متّقيان حضرت علي (علیه السلام) شريح قاضي در زمان... ادامه مطلب...
مقصود از امام مبين امام اميرالمؤمنين (علیه السلام)
سه شنبه, 03 اسفند 1400
مقصود از امام مبين امام اميرالمؤمنين (علیه السلام)  از حضرت امام باقر (علیه... ادامه مطلب...
قضاوت امام اميرالمؤمنين، علي (علیه السلام)
شنبه, 02 مرداد 1400
قضاوت امام اميرالمؤمنين، علي (علیه السلام)  مردي در زمان حكومت عمر، نزد او... ادامه مطلب...
تأكيد رسول اكرم(صلی الله علیه وآله) …بر حكومت حضرت مهدي (علیه السلام) در خطبه‌ي غديريّه
چهارشنبه, 11 فروردین 1400
  تأكيد رسول اكرم(صلی الله علیه وآله) …بر حكومت حضرت مهدي (علیه السلام) در... ادامه مطلب...
سبب بی مهری برخی از اصحاب پیامبر با علی (علیه السلام)
جمعه, 24 بهمن 1399
  سبب بی مهری برخی از اصحاب پیامبر با علی (علیه السلام) خلیل بن احمد از... ادامه مطلب...
ردّالشمس یکی از فضائل مولاامیرالمومنین (علیه السلام)
سه شنبه, 28 خرداد 1398
پانزدهم شوال سالروز به وقوع پیوستن رد الشمس برای مولا امیرالمومنین (علیه... ادامه مطلب...
برخاستن براى تعظيم شنيدن اسم مبارك حضرت مهدی (علیه السلام)
پنجشنبه, 27 اردیبهشت 1397
  [تعظيم شنيدن اسم مبارك] 6 نجمة ايضا ششمين تكليف عباد،برخاستن براى تعظيم... ادامه مطلب...
زيارت امام حسین عليه السلام در روز اربعين ، به روايت صفوان جمّال
دوشنبه, 08 آبان 1396
  زِيارَةُ الأَربَعينَ بِرِوايَةِ صَفوانَ الجَمّالِ 3273.تهذيب الأحكام عن... ادامه مطلب...